چکاپ و تست تحمل گلوگز
زیباترین هدیه خدا سلام
باورم نمیشه تا چشم به هم زدیم رسیدیم به هفته بیست و چهار عزیزکم از بس که تو خانوم و مهربونی اصلا مامان کیمیا رو اذیت نمیکنی و هر روز عاشقترم میکنی . انشااله به امید خدا ادامه راه رو هم همینطور قوی و شاد با هم ادامه میدیم .
امروز صبح نوبت چکاپ کامل داشتم عزیزدلم چون باید ناشتا بودم بابا مسعودجون هم بخاطر دل من صبحانه نخورد الهی قربونش برم بعدم با هم رفتیم آزمایشگاه اونجا تازه فهمیدیم که بعلهههه علاوه بر چکاپ؛ تست تحمل گلوکز هم باید انجام بدم. از تو چه پنهون اولش ترسیدم چون واقعا هرکی انجام داده بود خیلی بهش سخت گذشته بود. بابامسعود جون هم که خیلی از این آزمایش بد شنیده بود بهم گفت میخوای بریم چند روز دیگه بیاییم ؟ اما دخترنازم من و تو خیلیییی قوی هستیم و گفتیم نه همین امروز که ناشتا اومدیم آز بدیم و خیالمون راحت شه . خلاصه خون و ادرار اولیه رو تحویل دادیم و پودر رو گرفتیم و اومدیم خونه . تو خونه به سفارش دکتر یه کم آب خنک و چند قطره لیمو بهش اضافه کردم و یهو سرکشیدم بابایی هم همش نگران بود که خیلی بدمزه س اما واقعا قابل تحمل بود خداروشکر . بعد یک ساعت باز رفتیم خون دادیم و دوباره تو آزمایشگاه نشستیم و کلی با بابامسعود جون گپ زدیم و خندیدیم تا زمان بگذره. خلاصه دخترقشنگم بعد چند مرحله خون دادن این آزمایش هم تموم شد . بابا مسعود جون مرتب مواظبمون بود تا خدایی نکرده حالمون بد نشه و کلی به من و دختر نازنینش افتخار کرد که انقد قوی هستیم و حالمون خوبه . بعدم ما رو رسوند خونه و رفت به کاراش برسه امروز با اینکه حسابی سرش شلوغ بود اما همه وقتشو واسه من و تو گذاشت عزیزکم . تو خونه هم مادرجون واسمون صبحانه مفصل نیمرو و عسل و شیر و انواع مربا و پسته و گردو و ... آماده کرده بود چون از دیشب گرسنه بودم و چند نوبت خون داده بودم حسابی نگرانم شده بود و حسابی به من و تو رسید .
انشااله سه شنبه جواب آزمایش آماده میشه و هیچ مشکلی نباشه نفس مامان . من و بابا عاااااااااشقتیم ...
پ.ن : جواب همه آزمایشها خوب بود و کاملا نرمال . خدای بزرگ رو هزاران مرتبه شکرررررر