تولد مامان کیمیا
سلام عزیزکم . دخترکم بیست و پنج هفته و پنج روز زیبا از اومدنت میگذره و عشق ما به تو هر روز بیشتر و بیشتر میشه .
امروز واسه من یه روز خیلی خاص و ویژه س هر سال حس میکنم که این روز فقط و فقط واسه منه و کلی عاشقانه دوستش دارم ولی هفدهم آذر امسال از بقیه سالها دوس داشتنی تر و رویایی تر بود چون بزرگترین هدیه خدا پیشم بود و داشت با لگدهاش تولد مامانشو تبریک میگفت الهی من فدای اون پاهای کوچولو بشم ... راستی فرشته کوچولو امسال من و بابامسعود به هیچ کس از قبل نگفته بودیم که تولدم نزدیکه چون میخواستم ببینم کیا واقعا تولدمو یادشونه و واسشون اهمیت دارم میدونی نخودچی کوچولو اوج لذت اونجا بود که یه عالمه آدم دوست داشتنی مهربون از دوست و آشنا با تبریکای قشنگ و آرزوهای شیرین واسه ما واقعا غافلگیرمون کردن . و این تولد امسالمو واسم به یاد موندنی تر کرد . امسال تو این روز قشنگ بزرگترین آرزوی من سلامت و سعادتته عزیزدلم انشااله که تولدم سال آینده با شادی و سلامت تو بغلم باشی و چشمام محو تماشای تو باشه . آمین